عشق (پارت ۴۹)

// ویو جیمین //
شرو به بوسیدن لباش میکنم و اون همراهی میکنه و بعد چن مین ازش جدا میشم
مینجی: یونا کو؟ حالش چطوره
جیمین: یونا اتاق بقلیه فک کنم خوبه
همون لحظه ته داشت از جلوی اتاق رد میشد که دیدمش
جیمین: عا، نگا، وقتی ته شاد و خندان داره میره بدون حال یونا خوبه *خنده*
میخنده
مینجی: کی مرخص میشم؟
جیمین: دکتر گف یکم دیگه
مینجی: آها
همون لحظه پرستار میاد تو اتاق
جیمین: اقای پارک همسرتون مرخصن
مینجی: همسر؟
جیمین: همسرت نیستم؟ پس چیکارتم؟ *تک خنده*
مینجی: اسمم که تو شناسنامه ات نیست، پس برادرمی
جیمین: که برادرتم * چپ چپ نگاش میکنم *
مینجی: آره *پوزخند*
جیمین: اسمت تو شناسنامم نیس ولی مال منی
مینجی: اون که صدالبته
جیمین: برادر جنابعالی مینسوکه، من شوهرتم تمام
( لحنش دعوایی نیستا، کل کل شوخی )
مینجی: سند ازدواج نشونم بده*خنده*
تو چهارچوب در
جیمین: در اسرع وقت
میخند و میرم
مینجی: *میخنده* دیوونه*زیر لب*
جیمین: شنیدم *خنده*
میخنده

// ویو ته //
میرم تا کارای ترخیصشو انجام بدم که....
اعضا : تهههه
اشاره میکنن برم پیششون
اعضا: سلام
کوک: یونا کو؟
هوسوک: جیمین و مینجی کوشن؟
شوگا: حالشون خوبه؟
جین: خیلی اوضاع وخیم نیس که؟
نامی: کی مرخص میشن؟
*همه نگران*
( تند تند پشت سر هم ، بعضیا باهم سوال میپرسن )
ته: یه نفس بگیرین...یونا تو اتاقشه مینجی هم همینطور جیمین پیش مینجیه و حال همشون خوبه
اعضا: خداروشکر
میرم و کارای ترخیصو انجام میدم بعد میرم به یونا کمک میکنم آماده شه، بعد از اینکه اعضا اومدن عیادتش و بعد رفتن عیادت مینجی، منو کوک کمکش کردیم بردیم سمت ماشین و بعداز تشکر از کوک میشینم پشت فرمون و شروع میکنم به رانندگی و میریم سمت خونه


حمایت یادت نره کیوتم 🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۳)

عشق (پارت ۵۰)

عشق (پارت ۵۲)

عشق (پارت ۴۸)

عشق (پارت ۴۷)

قلدر مدرسه ( پارت ۱۱ )

مست خون ( پارت ۱۹ )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط